برچسب : نویسنده : sepidarestan1 بازدید : 26
دلتنگی ...
ابر نیست تا از چشمانم ببارد ...
یا آه ....
که از سینه ی درد بر آید
پر پر میزند
پرنده ی جان به سرِ قلبم
در مدار بسته ی این کالبد خاکی
تا گاهِ وصال معشوق
در هوای آخرین قرارگاه بی قراری .
آرشید
برچسب : نویسنده : sepidarestan1 بازدید : 37
بهار و تابستانم یکی می شد ...
وقتی میوه ی خورشید می چیدم
از شکوفه زار بوسه های داغ تو ...
آرشید
برچسب : نویسنده : sepidarestan1 بازدید : 34
رخنه کرده لشکر خواب ...
بر دلِ سیاه کهندژ شب
و چشمان آبیِ ستارگانِ بیدار از مرور آشوبِ دلتنگی ...
گشمدگان نبرد سرخِ عشق را
در سو سوی سبز زمین می شمارند .
آرشید
برچسب : نویسنده : sepidarestan1 بازدید : 30
فرو می نشست طوفانِ اندوه اما ...
میانِ تمامِ آشیانه های بر باد
دل من ...
بخدا نزدیکتر بود .
آرشید
برچسب : نویسنده : sepidarestan1 بازدید : 38
به چشمت نیامده ام
مثل بهار در قطب ...
شاید درختی نرسته در زمهریر وجود
و این خاک منجمد ...
میلاد جوانه ای را به جشن ننشسته ...
اما هنوز هم ...
شاه ماهی های مومن به گرمای عشق
از زیر سقف بلورین یخِ احساس
با خورشید ... آواز می خوانند .
آرشید
برچسب : نویسنده : sepidarestan1 بازدید : 34
بیا اولین آرزوی بهار را ...
با هم بر آورده کنیم !
جوانه ی بوسه از من ...
شکوفه ی لبخند از تو .
آرشید
برچسب : نویسنده : sepidarestan1 بازدید : 30
پنهان مانده ...
آخرین مقصدِ کویر ...
زیر گامهای داغ تلماسه های پای در راه ...
و من سراب تا سراب
گمراه ترین مسافر بیراهه ی عشقم .
آرشید
برچسب : نویسنده : sepidarestan1 بازدید : 35
سرشته چون رد پنجه های نانوا بر خمیر ...
عشق تو بر خاطر نان دلم
و من تمام عالم را میهمان خواهم کرد
بر سفره ای رنگین از شعر همان گندم
که در بهشتِ خیال تو می روید .
آرشید
برچسب : نویسنده : sepidarestan1 بازدید : 38
ستاره می بارند
واژه های شبرنگ آرامش
بر آسمان آبی نگاهت ...
آن هنگام که چشمان هستی
خمار آلود رویای توست .
آرشید
برچسب : نویسنده : sepidarestan1 بازدید : 39